جدول جو
جدول جو

معنی خان تیمور - جستجوی لغت در جدول جو

خان تیمور
(تِ)
دهی است جزء دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان. این ده در 15 هزارگزی شمال باختری راه مالرو عمومی واقع و ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای مناطق سردسیری که سکنۀ آنجا 443 تن میباشد. مذهب این سکنه شیعه و زبانشان ترکی است. آب آنجا از چشمه سار و محصول آن غلات و انگور است. شغل اهالی زراعت و قالیچه و جاجیم و گلیم بافی میباشد. راه مالرو است. این ده راخان تمر نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
خان تیمور
(تِ)
نام یکی از فرماندهانی است که اولجایتو برمیسرۀ لشکر خود در لشکرکشی بجانب شام تعیین کرد. امیر اولجایتو در سنۀ 712 هجری قمری بقصد قشلاق از سلطانیه عازم شد و از بغداد لشکری بجانب شام کشید امیر اعظم امیرجوبان را منقلای لشکر تعیین فرموده و میمنۀ لشکر امیرسیونج و امیر تیمورتاش و امیرسوتای و امیرعلی پادشاه و امیر قورمشی الساق و توقاالدرجی بود و برمیسره امیر ایرنجین و امیرحسین اندجانی و امیر طغان و امیر خان تیمور وبور کوچک قرار داشت. (از ذیل جامع التواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ص 53)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نام یکی از فرماندهان سلطان اولیجایتو است در جنگ گیلان، رشیدی آرد: توضیح آنکه اولیجایتوی در ذی القعده سنۀ 706 هجری قمری فولاد خبکسان را بر سر آغرق گذاشت و باسپاهی جرار از سلطانیه متوجه گیلان شد و بطارم آمد واز آنجا به کوه طرفک رفت و سپس متوجه گیلان شد، بر میمنۀ لشکر: ’امیر سونج’ و ’امیر سوتای’ و ’امیر علی پادشاه’ و ’طغای گورکان’ و ’توقتیمور’ و ’بهادر’ و بر میسره: ’امیر ایرنجین’ و ’جیجک گورکان’ و ’خای تیمور’ را گذاشت، (از ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 14)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از امرای عصر سلطان ابوسعید بود در خراسان با ’ناری طغای’ همدست شد و به قتل خواجه غیاث الدین وزیر اقدام کردند ولی توطئۀ آنان آشکار گشت و در غرۀ شوال سال هجری قمری در سلطانیه اعدام شدند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 216-218و تاریخ مغول اقبال صص 342- 343 و طاش تیمور شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی از دهستان مهربان بخش کبوترآهنگ شهرستان همدان در 36 هزارگزی شمال باختری قصبۀ کبوترآهنگ و هشت هزارگزی باختر راه قدیم قافله رو همدان - زنجان. تپه ماهور و سردسیر است. 383 تن سکنۀ شیعۀ ترک زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات دیم، لبنیات، انگور و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 3هزارگزی باختر مهاباد و 2 هزارگزی باختر شوسۀ مهاباد بسردشت دره معتدل مالاریایی دارای 182 تن سکنه است. آب آن از رود خانه مهاباد و چشمه، محصول آنجا غلات و توتون و حبوبات و شغل اهالی آن زراعت و گله داری، صنایع دستی مردم آن جاجیم بافی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(طُ تَ)
یازدهمین از سلسلۀ یوئن. از سال 732 تا 771 هجری قمری سلطنت کرده است. رجوع به تاریخ طبقات سلاطین اسلام ص 191 شود
لغت نامه دهخدا
ملکۀ انگلستان، سومین زن هانری هشتم، تولد او در حدود سال 1509 و وفات در 1537 میلادی
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پنجمین از خانان قراقروم و از نوادگان اوکتای قاآن فرزند چنگیز و نسب او چنین است: گون تیمور فرزند البک، فرزند أنگه سریکتو، فرزند او سوخال، فرزند بیلیکتو، وی از سال 802 تا 805 ه. ق. حکومت داشته است. رجوع شود به معجم الانساب و الاسرات تألیف زامباور ص 360 و طبقات سلاطین اسلام ص 191
لغت نامه دهخدا
(یِ)
کنت نشین قدیم ایالت برتانی که از لامبال به غینگان امتداد داشت
لغت نامه دهخدا
(یِ)
لوئی دبوربن دوک د. پسر کنت دتولوز. مولد رامبویه بسال 1725م. و وفات در سنۀ 1793م. بود. وی پدر شوهر مادام لام بال و پدرزن فیلیپ اگالیته و حامی فلریان است
لغت نامه دهخدا